آمار در رابطه با حقوق زنان حاکی از حقیقت سهمگینی است: دست کم از هر سه زن، یک زن در طول عمرش در معرض خشونت خانگی و بدرفتاری قرار خواهد گرفت.
بنا بر گزارش سازمان ملل متحد، کمتر از ۴۰ درصد قربانیان درصدد درخواست کمک برخواهند آمد. کسانی هم که چنین کاری می کنند، معمولا با خانواده و دوستانشان تماس می گیرند. قربانیان فقط به ندرت- کمتر از ۱۰ درصد آنها- با ماموران پلیس، یعنی کسانی که می توانند بهترین کمک را برای پایان دادن به سوء رفتار و یافتن منابعی برای پشت سر گذاشتن این فاجعه در اختیارشان بگذارند، تماس می گیرند.
سیندی رودریگز، پلیس زنی که در لاس وگاس کار می کند، بخوبی با این موضوع آشنا است. در واقع او این مسئله را شخصا تجربه کرده است.
رودریگز از کودکی شاهد سوء رفتار پدر خود با مادرش بود. او گفت:”من از همان زمانی که خیلی کوچک بودم دیدم که چگونه خشونت می تواند در یک خانواده شکل بگیرد.” پدر او برای اینکه نگذارد مادرش او را ترک کند جان کسی را که او دوست داشت تهدید می کرد. مادرش سرانجام پدرش را ترک کرد، ولی با مشکلات مالی مواجه شد. تنها مایه تسلی او این بود که دخترش به اندازه کافی بزرگ بود و می توانست از برادران کوچکترش مواظبت کند.
رودریگز گفت، به عنوان یک مامور مجری قانون “تجربه شخصی من در رابطه با این موضوع براستی برایم مهم بود.” درک این که چرا قربانیان کسی را که با آنها بدرفتاری می کند ترک نمی کنند برای پاسخ به تلفن های قربانیان خشونت خانگی به او کمک می کند. و همچنین به عنوان بخشی از برنامه آموزشگاه بین المللی امور انتظامی وابسته به وزارت امور خارجه، به او برای تعلیم به مجریان قانون در سطح بین المللی کمک می کند.

رودریگز در نوامبر سال ٢۰۱۵ در بوداپست درباره راه های موثر برای واکنش به خشونت خانگی، علیرغم منابع محدود و دشواری در قانع کردن قربانیان برای گزارش جرایم، به همکاران خود از کوزوو گرفته تا اوکراین و مجارستان آموزش داد.
چرا قربانیان حاضر نیستند پا پیش بگذارند؟
رودریگز یک سناریوی معمولی خشونت خانگی را که در آن شخص متجاوز که اغلب یک مرد است، گیر می افتد یا به دلیل دیگری قول می دهد به حملات خشونت آمیزش پایان دهد تشریح کرد. پس از یک “ماه عسل کوتاه” شخص متجاوز خشونت را تقریبا بدون اخطار قبلی، بر سر یک حرف تصادفی یا یک شام سوخته از سر می گیرد. ولی قربانیان اغلب اوقات شخص متجاوز را ترک نمی کنند.
رودریگز گفت: “او دل زن را به دست می آورد. زن آشکارا او را دوست دارد. ممکن است مشکلات مالی وجود داشته باشند. شاید زن کار نمی کند. یا پای بچه ها در میان است.” واضح است که پایان دادن به رابطه پی آمدهایی در پیش خواهد داشت. “وقتی سوء رفتار به وضعیت اضافه شود، قضیه پیچیده تر هم می شود.”
یکی از راهبردهای موثر پلیس این است که افسران مشخص در مناطق مشخص- چه در مناطق روستایی که بیشتر مردم یکدیگر را می شناسند، چه در یک ناحیه معین شهری- گشت بزنند و به صورت مرتب با مردم در تعامل باشند. وقتی از طرف همسایه یا شخصی در خانواده تلفن می شود، افسر بی درنگ به این موضوع که آیا شکایت از مکانی که پلیس قبلا به آنجا سرزده می آید، پی می برد و می تواند با توجه به الگوهای خشونت کمک مناسب را ارائه دهد.
رودریگز همچنین به همکاران خارجی خود نشان داد که چگونه کارکنانش در مقر پلیس کلان شهر لاس وگاس از رسانه های اجتماعی برای آگهی های مرتبط با خدمات عمومی، از جمله راهنمایی به قربانیان برای دریافت کمک، استفاده می کنند.
سابقه در شکستن “سقف شیشه ای” اهمیت اساسی دارد
بسیاری از دانشجویان رودریگز گفتند، دیدن این که یک افسر زن نقش مهمی در رهبری ایفا کند و تا این حد مورد احترام همتایانش باشد نادر است. زنان معدودی که در شاخه های اجرایی قانون در کشورشان کار می کنند اخیرا استخدام شده اند و تجربه اندوختن را تازه آغاز کرده اند.
یک دانشجو به او گفت: “شما با سر رشته و بسیار شایسته رفتار می کنید. خیلی واضح است که همکارانتان به شما احترام می گذارند. چطور به چنین جایگاهی رسیدید؟”

رودریگز پاسخ داد: “روز به روز. رودریگز آموخت که “برای مبازه با کلیشه ها “شما باید به شکل بسیار حرفه ای رفتار کنید.[چون] سابقه کاری شما، چه خوب و چه بد، پیش از خود شما به دیگران می رسد.”
رودریگز با اشاره به تجربه اش در بوداپست گفت: “من دریافتم که پیام من و درس هایی که آموخته بودم بین همه مردان، زنان، فرهنگ ها، نژادها و کشورهای خارجی رواج و کاربرد دارد.”
وی افزود: “همه ما به عنوان افسران پلیس، با هم وجه مشترکی داریم. همه ما، در بیشتر موارد به دلایل درستی به نیروی پلیس پیوسته ایم و براستی سعی داریم به دیگران کمک کنیم.”