آیا به یاد دارید بعد از گذراندن یک امتحان مهم، یا  ترقی در کارتان و گرفتن ترفیع چه احساسی داشتید؟ اگر با یک آمریکایی صحبت کنید، احتمالا از شما می پرسد عرش را سیر می کنید؟ یا آیا روی ابرها بودید (on cloud nine). آمریکایی ها اغلب برای بیان هیجان و خوشحالی زیاد از این اصطلاح استفاده می کنند.

در اینجا با چند اصطلاح تشبیهی دیگر در انگلیسی آمریکایی که با ابر و آسمان سر و کار دارند آشنا شوید:

Clear the air

(وزارت امور خارجه/ داگ تامپسون)

تصویر یک زن و مرد که ابرهای بین شان را کنار می زنند (وزارت امور خارجه/ داگ تامپسون)

 معنی: حل و فصل خشم و عصبانیت درونی؛ رفع احساسات بد میان افراد

 کاربرد محاوره ای: “My friend has been ignoring my texts for days. She must be mad at me, but I don’t know why. I want to clear the air, so I hope she will meet me to talk!”

“دوستم چند روز است که جواب پیامک های مرا نداده. حتما از دست من عصبانی است، ولی نمی دانم چرا. می خواهم مشکل را رفع کنم، امیدوارم رو در رو با هم صحبت کنیم.”

The sky’s the limit

معنی: هیچ حد و محدودیتی وجود ندارد.

کاربرد محاوره ای: “You just graduated at the top of your class. You can do anything if you put your mind to it. The sky’s the limit!”

تو به عنوان یک دانشجوی ممتاز از دانشگاه فارغ التحصیل شدی. هر کاری که بخواهی می توانی به انجام برسانی. هیچ حد و محدودیتی وجود ندارد!”

Up in the air

(وزارت امور خارجه/ داگ تامپسون)

معنی: پا در هوا؛ بلاتکلیف؛ نامعلوم؛ مردد.

کاربرد محاوره ای: “My vacation next week is still up in the air. My company is working on a big project, so I might have to work next week.”

“وضع تعطیلی من هفته آینده هنوز پا در هواست. شرکت من روی یک پروژه بزرگ کار می کند، و شاید مجبور شوم هفته آینده کار کنم.”

Breath of fresh air

معنی: فرد یا چیزی که وضعیت را بهتر، پر هیجان تر، لذت بخش تر می کند.

کاربرد محاوره ای: “Our teacher last year was mean and boring. Our teacher this year is interesting and excited to teach us. She is a breath of fresh air.”

“معلم پارسال ما بداخلاق و خسته کننده بود. معلم امسال مان جالب است و با خوشحالی به ما درس می دهد. حال و هوای تازه ای با خودش آورده.”

(To have) one’s head in the clouds

(State Dept./Doug Thompson)

معنی: وقت زیادی را در خواب و خیال گذراندن.

کاربرد محاوره ای: “For the past week, Bill has been walking around with his head in the clouds. He even forgot our meeting this morning. Maybe he has fallen in love.”

“از هفته گذشته، بیل سرش تو ابرهاست و در خواب و خیال است. حتی قرار امروزمان را هم فراموش کرد. شاید عاشق شده.”

بیشتر بیاموزید

ShareAmerica مجموعه مقالاتی را برای آموزش گفتگوهای روزمره، یا آشنایی با چندی از اصطلاحاتی که در آنها به فوتبال،حیوانات، و خورد و خوراک اشاره می شود، ارائه می دهد.

تارنمای انگلیسی آمریکایی دارای منابع گوناگون رایگان برای نوآموزان و معلمان زبان انگلیسی است. مطالب آموزنده ای نیز در صفحه فیس بوک انگلیسی آمریکایی در دسترس هستند.